اینجا جو هنوز فرانسوی ست...

پسر خاله تمام آدمهای شهر

اینجا جو هنوز فرانسوی ست...

پسر خاله تمام آدمهای شهر

۲۴-هار

وقتی پشت فرمون هار میشم؛

همش واسه زود رسیدنِ به توء

۲۳- ماری جوآنا

 بوی نشئگی از سر کوچه پشتی 

تلف شدن شیره ای ها و کیسه های پُر از لاشه و لاشی در شوش 

بیست و شیش متر و بیست و هفت کاسب 

نگاه های بی مهابا به دستانشان 

نگاه های پر از مثلا استرس از برای ژاندارمری شب 

ماری میشود در دل جوونا...

۲۲

سالروزم/  

چندین سال پیش امروز آمدم/

به این دنیای زیبای خفقان!!! 

  

امروز آمدم و شهد شیرین قفل کردن را چشیدم... 

یادم نمیاد اما میگویند که موقع  آمدنم کفن پوش بودم 

خط های روی دیوار حیات به تعداد روز هایم خیلی بیشتر از این ها شده 

... 

... 

... 

که چی؟ 

روزی هم میروم...

۲۱ -حوالی

حوالی ونک؛ 

  آگوستیک به دست آن جوانک 

 

حوالی کافه؛ 

  سیگار به دست همه 

 

حوالی مسود؛ 

  عابر بانک سوخته 

 

حوالی سازم؛  

  نت های پیچیده  

 

حوالی گوشیم؛ 

  پیام های تو... 

 

حوالی بانک؛ 

  حواله ی بانکی 

 

حوالی اتوبان؛ 

   من... 

 

۱۹+۱

باد آرام گرفت؛

خوابم می آید

+